سیه چرده ای، لاغراندامکی؛ نجاتم دهد از غم روزگاربه زهرش کنم تلخی غم علاج؛ به افعی پناهنده گردم ز مارچو در پرتو آتش افتد به تاب؛ مُکم، قیرگون شیرۀ جان اوخزد، نرم نرمک به گور سیاه؛ سیه جسم بی جان پیچان او
درباره این سایت